چقدر بعضی شبها گنگی...گُمی..
خوابت نمیبرد
هی چرخ میخوری میان ِ زندگی ت...هی نفس میگیری و غرق میشوی میان ِ گذشته ت...هی میترسی از آینده ِ مبهمت...
چقدر چیزی گُم است این شبها
شبهایی که هیچکس در هیچ نقطه از دنیا نمی تواند آرامت کند... پناه میبری به سکوت...به تاریکی ...به نبودن...
پناه میبری به او...
به او
که تنها اوست که میداند
که میماند
که برای همه زندگی ِ ت کافیست...
+
تاریخ شنبه 95/6/13ساعت 12:19 صبح نویسنده تسنیم
|
نظر